تفسير آيات درس هفتم
اسراء (آيه 9)- مستقيمترين راه خوشبختى! در آيات گذشته سخن از بنى اسرائيل و كتاب آسمانيشان تورات و تخلفشان از اين برنامه الهى و كيفرهايشان در اين رابطه در ميان بود. برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 621
از اين بحث به «قرآن مجيد» كتاب آسمانى مسلمين كه آخرين حلقه كتب آسمانى است منتقل شده، مىگويد: «اين قرآن مردم را به آيينى كه مستقيمترين و پابرجاترين آيينهاست هدايت مىكند» (إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ).
يعنى «قرآن به طريقهاى كه مستقيمترين و صافترين و پابرجاترين طرق است دعوت مىكند».
صافتر و مستقيمتر، از نظر عقائدى كه عرضه مىكند. صافتر و مستقيمتر، از اين نظر كه ميان ظاهر و باطن، عقيده و عمل، تفكر و برنامه، همگونى ايجاد كرده و همه را به سوى «اللّه» دعوت مىكند.
صافتر و مستقيمتر، از نظر قوانين اجتماعى و اقتصادى و نظامات سياسى كه بر جامعه انسانى حكم فرما مىسازد.
و بالاخره صافتر و مستقيمتر از نظر نظام حكومتى كه برپا دارنده عدل است و درهم كوبنده ستم و ستمگران.
سپس از آنجا كه موضع گيريهاى مردم در برابر اين برنامه مستقيم الهى مختلف است، به دو نوع موضع گيرى مشخص و نتائج آن اشاره كرده، مىفرمايد:
«و اين قرآن به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مىدهند مژده مىدهد كه براى آنان پاداش بزرگى است» (وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً).
نحل (آيه 97)- و به دنبال آن به صورت يك قانون كلى نتيجه اعمال صالح توأم با ايمان را از هر كس و به هر صورت تحقق يابد، در اين دنيا و جهان ديگر، بيان مىكند، مىگويد: «هر كس عمل صالح انجام دهد در حالى كه مؤمن باشد، خواه مرد يا زن به او حيات پاكيزه مىبخشيم، و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند خواهيم داد» (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ). برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 598
و به اين ترتيب معيار، تنها «ايمان» و «اعمال صالح زاييده آن» است و ديگر هيچ قيد و شرطى نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسيت و نه از نظر پايه و رتبه اجتماعى در كار نيست.
«حيات طيّبه» يعنى، زندگى پاكيزه از هر نظر، پاكيزه از آلودگيها، ظلمها و خيانتها، عداوتها و دشمنيها، اسارتها و ذلتها و انواع نگرانيها و هرگونه چيزى كه آب زلال زندگى را در كام انسان ناگوار مىسازد.
حجرات (آيه 14)-
شأن نزول:
بسيارى از مفسران شأن نزولى براى اين آيه و آيه بعد ذكر كردهاند كه خلاصهاش چنين است: جمعى از طايفه «بنى اسد» در يكى از سالهاى قحطى و خشكسالى وارد مدينه شدند، و به اميد گرفتن كمكى از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله شهادتين بر زبان جارى كردند، و به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله گفتند: «طوائف عرب بر مركبها سوار شدند و با تو پيكار كردند، ولى ما با زن و فرزندان نزد تو آمديم، و دست به جنگ نزديم» و از اين طريق مىخواستند بر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله منت بگذارند.
اين آيه و آيه بعد نازل شد- و به آنها خاطر نشان كرد كه اسلام آنها ظاهرى است، و ايمان در اعماق قلبشان نيست.
تفسير:
فرق «اسلام» و «ايمان»: در آيه گذشته، سخن از معيار ارزش انسانها يعنى «تقوا» در ميان بود، و از آنجا كه «تقوا» ثمره شجره «ايمان» است، آن هم ايمانى كه در اعماق جان نفوذ كند، در اينجا به بيان حقيقت «ايمان» پرداخته، چنين مىگويد: «عربهاى باديه نشين گفتند: ايمان آوردهايم! به آنها بگو: شما ايمان برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 511
نياوردهايد ولى بگوئيد اسلام آوردهايم، ولى هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است»! (قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ).
طبق اين آيه تفاوت «اسلام» و «ايمان» در اين است كه «اسلام» شكل ظاهرى قانونى دارد، و هر كس شهادتين را بر زبان جارى كند در سلك مسلمانان وارد مىشود، و احكام اسلام بر او جارى مىگردد.
ولى ايمان يك امر واقعى و باطنى است و جايگاه آن قلب آدمى است، نه زبان و ظاهر او.
اين همان چيزى است كه در عبارت گويائى در بحث «اسلام و ايمان» آمده است، «فضيل بن يسار» مىگويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: «ايمان با اسلام شريك است، اما اسلام با ايمان شريك نيست (و به تعبير ديگر هر مؤمنى مسلمان است ولى هر مسلمانى مؤمن نيست) ايمان آن است كه در دل ساكن شود، اما اسلام چيزى است كه قوانين نكاح و ارث و حفظ خون بر طبق آن جارى مىشود».
سپس در ادامه آيه مىافزايد: «و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد (ثواب اعمالتان را بطور كامل مىدهد) و چيزى از پاداش كارهاى شما را فرو گذار نمىكند» (وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً).
چرا كه «خداوند آمرزنده مهربان است» (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).
جملههاى اخير در حقيقت اشاره به يك اصل مسلم قرآنى است كه شرط قبولى اعمال «ايمان» است، مىگويد: اگر شما ايمان قلبى به خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و اله داشته باشيد- كه نشانه آن اطاعت از فرمان خدا و رسول اوست- اعمال شما ارزش مىيابد، و خداوند حتى كوچكترين حسنات شما را مىپذيرد، و پاداش مىدهد، و حتى به بركت اين ايمان گناهان شما را مىبخشد كه او غفور و رحيم است.
صفحه قبل 1 صفحه بعد